نویسنده: كریم حسین آبادی:
اگر فمینیسم را به معنای دفاع از حقوق زن در نظر بگیریم بیشك مكتب آسمانی اسلام و قرآن كریم از همه فمینیستها فمینیستتر هستند. اگر مدعیان دفاع از حقوق زنان نگاهی دقیق و نه سطحی به اسلام و آموزههای اسلام داشته باشند متوجه خواهند شد كه دفاع و حمایت اسلام از زن یك دفاع حقیقی از روی شناخت دقیق زن و با توجه به ویژگیهای منحصر به فرد اوست. در حالی كه فمینیستها در هر شاخهای كه هستند دفاعشان از زن یك دفاع غیر اصولی و بدون شناخت دقیق از ماهیت حقیقی زن است. نظریات و دیدگاههای فمینیستهای برجسته و شواهد تجربی ناشی از اعمال این دیدگاهها به خوبی نشان میدهد كه آنان نه تنها در احقاق حقوق زنان در جوامع غربی موفق نبوده اند بلكه به تضعیف و پایمال شدن حقوق زنان كمك كرده اند. امروزه زنان در غرب بر اساس آمارها و شواهد ارائه شده وضعیت بحرانی و بغرنجی دارند و كانون خانواده به عنوان مكان امن و آسایش زنان دچار تزلزل شده و آمارهای طلاق، اعتیاد، خودكشی، افسردگی و تجاوز رشد قابل توجهی داشته است. زنان در غرب قربانیان اصلی جریانهای فمینیستی هستند. زنان در غرب نه تنها حقوق مساوی با مردان پیدا نكردند بلكه از هویت خود تهی شده و دچار افسردگی روحی، روانی و استیصال در خانواده شدهاند.
با گذشت بیش از یك قرن كه جریان فمینیستی در غرب فعال است، نه تنها حقوق اولیه زنان مورد بیتوجهی قرار گرفته بلكه این جریان به آرزوهای خود برای زنان دست نیافته است. هنگامی كه در امریكا انجمن احیای شأنیت مادری تشكیل میشود یعنی شأن مادر و خانواده در غرب به طور كامل از بین رفته است و این نتیجه حركتهای مخربی است كه غرب در زمینه زنان شروع كرده است. هماكنون زنان در غرب به شدت تحت خشونت هستند. این خشونت علیه زنان بهحدی است كه در فرانسه زنان به شدت توسط همسران خود لت و کوب میشوند و میل به ازدواج در غرب به شدت كاهش یافته است و توجه به نقش مادری و همسری در كشورهای غربی درحال كمرنگ شدن است. بنیان خانواده در غرب دچار آسیبهای جدی است. در غرب شاهد هستیم خانوادههایی بهصورت دو زن و دو مرد تشكیل میشوند كه این نشان از تنزل جایگاه انسان در غرب دارد. زنان در غرب از جریانهای فمینیستی بیشترین زیان را دیدهاند چون نه تنها حقوق مساوی با مردان پیدا نكردهاند بلكه از هویت خود تهی شده و دچار افسردگی روحی، روانی و استیصال در خانواده شدهاند به گونهای كه بر اساس آمارهای رسمی هر 6 دقیقه یك زن در امریكا مورد تعرض جنسی قرار میگیرد. هماكنون زن در غرب ابزار تبلیغاتی كارتلها و تراستهاست. كنوانسیون رفع تبعیض علیه زنان بحث تفاوتهای فطری و انسانی زن و مرد را نادیده گرفته و تصور میكند با مطرح كردن تساوی زن و مرد میتوان از حقوق زنان دفاع كرد. در غرب تفاوتهای فطری و انسانی زن مورد توجه قرار نمیگیرد و زن فقط به عنوان یك ابزار مورد استفاده قرار میگیرد به صورتی كه كشور سوئد اعلام كرده است پیوستن ما به كنوانسیون رفع تبعیض علیه زنان موجب ایجاد مشكلات اخلاقی و افت اخلاقی در مدارس شده است. كنوانسیون رفع تبعیض علیه زنان به شدت زیر سئوال بوده و حتی تضییع كننده حق فطری و انسانی زنان است و صرفاً به زن به عنوان یك ابزار نگاه میكند. غرب تصور میكند كه در زمینه احقاق حقوق زنان، موفق عمل كرده اما در حقیقت ضایعكننده این حقوق بوده است. خداوند در طبیعت وجود زن، حس مادری، تغذیه، رشد و تربیت كودك را نهاده است. ازدواج در نهاد و طبیعت جسم و روح زن و مرد قرار داده شده است اما دیدگاه مكتبهای فمینیستی تا جایی كه ممكن است از ازدواج زن جلوگیری كرده و حتی برای این امر همجنسبازی را نیز ترویج میكند. این مكتبها در صورت تحقق ازدواج نیز برای بنیان خانواده ارزشی قائل نبوده و فرزنددار شدن از راههای غیر طبیعی را توصیه میكند. تمام آموزههایی كه در لیبرال و فمینیسم رادیكال میتوان مشاهده كرد، محدود به همین موارد است. مجموع آموزشهای لیبرال و فمینیسم رادیكال به بهانه دادن حقوق، زن را از حقوق طبیعی و واقعی خود محروم میكند. مسلم است كه وقتی نظری با طبیعت، ذات و فطرت انسان مخالف باشد، نه تنها راه رشد را طی نمیكند بلكه خود افراد نیز در مقابل آن میایستند. فمینیستها طی دهههای اخیر با شعار زیبا و فریبنده دفاع از زنان وارد عمل شدند اما نه تنها دفاعی از حقوق زنان نداشتند بلكه حقوق آنان را به عنوان نیمی از جامعه بشری كه سرنوشت نیمی دیگر از جامعه به آنان وابسته است تضعیف كردند.
لینک مطلب: https://www.ansarpress.com/farsi/504